به دستهای خالی ام نگاه می کنم .انگشتانم شاخه نازک درخت اند، سرشار از نیاز
خواهش . شاخه ها ،زمستانی و خشک اند،د ر انتظار نوازش نسیم و بوسه های آفتاب . در انتظار پرنده ها تا بیایند و شاخه ها را ترانه باران کنند . بهار که از راه میرسد پرنده ها زیباترن آوازشان را روی بلندترین شاخه ها می خوانند خورشید بوسه هایش را نثار غمگین ترین شاخه ها می کند و باران مهربانی اش را بر خشک ترین شاخه ها می باراند
تو خورشیدی ...
تو بارانی ...
تو نسیمی ...
صدای الله اکبر اذانت زیباترین آوازهاست.
دست هایم را بالاتر می برم این شاخه های خشک به وقت نماز و نیایش محتاج نوازش های گرم تو اند ،بر این درخت غمگین ببار و بهارش کن .